برای من زندگی مثل تپش قلب یک گنجشک خسته است وای دلم برای یک زندگی بدون سروصدا وخوشحالی بدون غروب تنگ شده زندگی هر صبح طلوع وهر شب غروب می کنه من دلم از طلوع و غروب اون عصبانی ست چرا من من که حق زندگی کردن دارم چرا من من که هنوز خیلی بچه هستم آره این برای همه است ولی برای  زودتر از همه است آره من باید بروم ولی تا آخرین لحظات کنار شما و وبلاگ فریاد هستم  فقط دعا کنید که من ...حالم خوب بشه باشه باشه خوب دیگه باید بروم دیگه نمی تونم بیشتر از این بمونم چون........... فعلا بای.